متن پیش رو گفتگوی مهندس میرسلیم با خبرنگار روزنامه صنعت است که می توانید مطالعه فرمایید
از عصر امیرکبیر با وارد کردن تکنولوژی ساخت سماور از روسیه، تلاش شد تا ایران به سمت صنعتی شدن برود، چرا مسیر صنعتی شدن ایران تاکنون اینقدر ناهموار و طولانی بوده است؟
پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم. این سوال شما متوجه مباحث فرهنگی و تمدنی است که پرداختن به آن خارج از حوصله مصاحبه است اما به طور خلاصه باید بگویم که نقاط اوج فرهنگ و تمدنی ما به دورانهایی برمیگردد که ما متعادلانه به نعمتهای اعطایی خداوند متعال در دین و دنیا توجه داشته ایم و دورانهای انحطاط ما به زمانهایی بر می گردد که آن تعادل بینشی را از دست دادهایم یعنی یا دین خود را کم اهمیت دادهایم و یا دنیای خود را معطل گذاردهایم و البته دوران حضیض هم به زمانهایی برمیگردد که متاسفانه دین و دنیا را مهمل گذارده ایم و همه این موارد را ما در تجربه فرهنگ و تمدنی خود داریم. حال برگردیم به سوال شما: از شروع انقلاب صنعتی در اروپا بیش از ۲۵۰ سال می گذرد و به نظر این جانب عقب افتادن ما از صحنه پیشرفتهای صنعتی به دو یورش مخرب برمی گردد که موجب نوعی توقف تلاشهای ما در ساحت فرهنگ و تمدن شد و ما را سمت حضیض برد یکی یورش چنگیزی بود و دیگری یورش تیموری . بیداری ابتدای دوره صفوی تا حدودی جبران خسارات گذشته را کرد اما در اواخر دوران صفوی مجددا با نوعی خروج از تعادل مواجه می شویم که ثبات سیاسی اجتماعی کشور را به هم می ریزد و شرائط تحولات تمدنی مثبت را با تنگنا مواجه می نماید و ما شاهد از دست رفتن جایگاه علم و حکمت و بی توجهی به ارزش زمان می شویم؛ در حالی که در قرن دوم ما صادرکننده ساعت یعنی وسیله اندازه گیری زمانیم به اروپا ولی در قرن سیزدهم اروپاییها به حاکمان ما ساعت هدیه می دهند! امیرکبیر متوجه این عقب ماندگی ناشی خروج از تعادل شد ولی با ترکیب عوامل سیاسی و فرهنگی او را شهید می کنند و پس از آن هم در تله مائده نفتی گرفتار می شویم که از آن هنوز نتوانسته ایم خود را برهانیم. امروز هم تلاش دشمنان ما این است که مانع ما در رسیدن به تعادل در دین و دنیایمان شویم: گاهی به دنیای ما می تازند و گاهی به دین ما و گاهی به هر دو تا مانع رسیدن ما به نقطه اوج تمدنی شوند. البته بدانید که بدترین فقر، فقر مادی نیست، بلکه ضعف تدبیر است.
۲. با توجه به این که از ابتدای برنامه سوم، توسعه صنعتی برای کشور در نظر گرفته شده و در هر قانون برنامه توسعه به آن ارجاع و تاکید شده است، چرا تا کنون یک استراتژی یکپارچه برای صنعتی شدن کشور قابل رویت نیست؟
پاسخ: صنعت نوین در کشور ما با استخراج نفت آغاز شدهاست و متاثر از سیاستی است که انگلستان برای بهرهگیری هرچه فراوان تر و هرچه ارزانتر و هرچه سریعتر از نفت ما ترسیم کرده بود: هرچه فراوانتر برای اقتدار جهانی و جهانخواری خودشان: شروع رشد مادی شتابان اروپا و آمریکا در قرن نوزدهم به ترکیب دو صنعت برمیگردد: صنعت نفت و صنعت خودرو؛ و هرچه ارزانتر برای افزایش منافع مادی خودشان و بدون توجه به اقتضای صیانت از منابع ما؛ و هرچه سریعتر برای مصون ماندن از عواقب بیداری سیاسی و اجتماعی ایرانیان که آن بیداری با نهضت مشروطه شروع شد و با ملی شدن صنعت نفت ادامه یافت و با پیروزی انقلاب اسلامی به استقلال ما انجامید. هدف صنعت نفت در کشور ما، با نقشه انگلستان، دسترسی ما به فناوری و رشد صنعتی نبود؛ بلکه بهره گیری از قابلیتها و مزیتهای ما بود برای تقویت جایگاه جهانی انگلستان لذا هیچگاه مبانی علمی و فناوری آن صنعت در اختیار ما گذاشته نشد حتی ساده ترین اطلاعات علمی و فنی را نیز از ما پنهان نگهمیداستند و دریغ میکردند مگر در حد مصلحت خودشان برای اکتشاف و استخراج و انتقال و پالایش و صادرات، به نفع آنها. پس شروع صنعتی شدن ما ۱۲۰ سال پیش، استعماری بود و نه خودجوش. صنعت خودرو سازی ما نیز ۶۰ سال پیش بر مبنای تفاله صنعت خودروسازی انگلستان شکل گرفت با همبندی پیکان. اینها تقریبا مبانی مهم به اصطلاح صنعتی شدن ایران است، یعنی بی ریشه و وابسته و طبیعتا بدون راهبرد. سیر تحولی صنعت نفت با ملی شدن در ۱۳۳۲ شروع شد ولی ابتر ماند و همان رویه های استعماری دوران تسلط انگلستان این بار در کنسرسیوم به سرکردگی آمریکا ادامه یافت و زمینه های تثبیت شده آن حتی امروز ، در صنعت نفت ما حاکم است و ما نتوانسته ایم علی رغم تلاشهای ارزشمندی که بعد از پیروزی انقلاب انجام گرفته است خود را به طور کامل از زیر یوغ آن وابستگی برهانیم و واقعا در صنعت نفت مستقل شویم. البته درجات وابستگی ما با توجه به تلاشهای علمی و فناورانهای که صورت گرفته، در زمینههای اکتشاف و استخراج و انتقال و پالایش و صادرات، یکسان نیست و امید است هرچه زودتر به خودکفایی علمی و فنی نزدیک شویم. در صنعت خودرو، تلاشهای موثر در جهت خودکفایی از ۱۳۷۰ نضجگرفت و ثمره آن علیرغم ناباوریها در ۱۳۸۰، خودرو و در ۱۳۸۵، قوای محرکه ملی شد و ما را از وابستگی ذلتبار به خارجیها نجات داد به گونهای که این صنعت وابسته توانست بعد از تحريمها سرپا بماند و متوقف نشود هرچند پیشرفتهای فنی کامل نشده ونیازمند کوشش صنعتگران و حمایت سنجيده دولت است. اگر این حمایت بموقع و بدرستی انجام نگیرد لطمات بسیاری باید تحمل کنیم چنانکه متاسفانه صنعت “گوشی همراه” در کشور ما متوقف شد و امروز ما برای رفع نیاز خودمان کاملا وابسته به خارج شدهایم. راه نجات، در عملیاتی کردن سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و قوانین پایین دستی آن، در برنامههای توسعه ۵ ساله و بویژه تاسیس بنگاههای دانش بنیان و مراکز تحقیق و توسعه است تا در همکاری و تعامل با بنگاههای خارجی، مقهور و مغلوب آنها نشویم و خودمان حرفی برای گفتن داشته باشیم. راهی را که وارداتچیها و بوقهای تبلیغاتیشان القا کردهاند و می کنند، در نطفه خفه کردن دستاوردهای ارزشمندی است که ۱۵ سال است با شعار “ما می توانیم” شروع کردهایم و به کوری چشم دشمنان و بدخواهان به نتایج مثبت نسبی هم رساندهایم و در چند گزيده قابل تعمیم است: شناخت نیاز حقیقی خودمان، طراحی محصول مورد نیازمان، نمونه سازی چندمرحلهای، تولید نیمه صنعتی و بالاخره تولید انبوه به گونهای که صرفه و صلاح اقتصادی ساخت و تولید داخلی و رقابت پذیری را با اعمال معیارهای جهانی مراعات کند.
۳. طرح آمایش صنعتی از برنامه چهارم توسعه بسیار مورد تاکید بوده است، اما در طرح های صنعتی کشور چنین رویکردی را کمتر مشاهده می کنیم. این بی توجهی به منابع آبی و استعدادهای انسانی و طبیعی منطقه ای، باعث فلج شدن بخش بزرگی از طرح های صنعتی در کشور شده، سوال من اینه که وزارت صمت دولت سیزدهم، چه تدبیری برای این مشکل اندیشیده؟
پاسخ: مطالعات جامع و استانی آمایش سرزمین انجام گرفته و قانون آن هم ابلاغ شده و در آن، برای هریک از دستگاهها از جمله وزارت صمت تکلیف مهلت دار تعیین شده است، ولی هیچیک از مخاطبان، فعالیت شایسته را شروع نکرده یا مهلت مقرر را مراعات نکردهاند. در آمایش به شرائط اقلیمی و امکانات و امتیازها و وضع نیروی انسانی توجه میشود. همین سوال را اخیرا اینجانب از وزیر محترم صمت پرسیدم تا ببینم در مهلت مقرر قانونی آیا اقدام شایسته انجام گرفته است یا بدون توجه به سیاستهای کلی اقدام شده است. پاسخ قانعکنندهای تا کنون دریافت نگردیده که این امر نشاندهنده فقد راهبرد صنعتی و معدنی کشور است و آنچه تا کنون انجام گرفته بدون توجه به اقتضای آمایش سرزمین بوده است. لذا برخی از صنایع در جاهایی مستقر شدهاند که انگیزه اصلی آن انتخاب سیاسی بودهاست و در نتیجه یا به بهرهبرداری نرسیده یا کم بهره بوده و یا به زیان منجرشده است. بیش از ۵۰٪ فعالیتهای اقتصادی کشور بناحق در تهران استقرار یافته؛ صنعت ذوب آهن و فولاد که در کنار زاینده رود مستقر شده و سرنوشت این رود را سیاه کردهاست….از این قبیل سوءتدبیرها در تمام کشور مشاهده می شود و نشاندهنده هدر رفت امکانات است. امید است این ریخت و پاش و بی تدبیری، در برنامه هفتم تا حدودی جبران شود و به خطوط راهنمای میهنی و استانی آمایش سرزمین توجه شود. امید است وزیر محترم صمت چنان ظرفیتی را در وزارتخانه ایجاد کند که با مراعات آمایش سرزمین اقدام کنند و نه این که تحت فشار نمایندگان یا دیگر شخصیتها، الزامات آمایش را کنار بگذارند و صرفا تصمیم سیاسی بگیرند و خدای ناکرده امکانات کشور را به هدر بدهند. ما در مجلس قصد داریم بر این فرآیند نظارت جدی داشته باشیم.
۴. تاکید بر داشتن پیوست زیست محیطی در طرح های صنعتی کشور، تا چه اندازه بر ایجاد آشتی میان توسعه صنعتی و محیط زیست شده است؟
پاسخ: سابقا بر طرحهای صنعتی فقط توجیه اقتصادی حکمفرما بود که من منکر اهمیت آن نیستم ولی در همه موارد، بی توجهی به ابعاد اجتماعی و فرهنگی و محیط زیستی، مانع نیل به نتائج اقتصادی مطلوب شده است . پس با نیت توسعه شاهد تخریب شدهایم و آسیبهای متعددی به کشور وارد آمده است نظیر فاجعه دریاچه اورمیه، افزایش حاشیه نشینی در شهر تهران و سایر شهرهای بزرگ، بن بست ازدحام و آلودگی هوای ناشی از تراکم جمعیت و تعداد خودروهای سواری و دوچرخ موتوری در آن شهرها. اگر بخواهیم تصویر ساده شدهای از اداره کشور به دست بدهیم می توانیم بگوییم عمده فعالیتهای ما متاثر از سرمايه نفت و گاز کشور است: ۱- آن بخش از نفت که صادر می شود به دلیل تحریم با قیمت ارزانتر عرضه می شود و فعلا امید است تمام پول آن برگردد تا بتوانیم با آن کسری بودجه را برطرف کنیم؛ آن بخشی که برمیگردد باید صرف شود برای توسعه زیرساختهای امروز و فردای کشور ولی فعلا دولت بدان نیاز دارد برای بازپرداخت بدهیهای به ارث رسیده از گذشته و پرداخت حقوق کارکنان دولت و بازنشستگان؛ با نفت و گاز ارزان صنایع ما سود ده شدهاند ولی غیر قابل رقابت اند چون نفت و گاز یارانه ای را می سوزانند! عدهای از مردم هم مسافرکشی می کنند چون بنزین ما بسیار ارزان است و وسیله ای شده برای کسب و کارهای حاشیهای ؛ عدهای دیگر نیز با صادر کردن قاچاقی سوخت ارزان به کشورهای همسایه از ناحیه این یارانه پنهان زندگی می کنند!! محل استقرار شهرکهای صنعتی وابسته شده است به نوع نفوذ مقامات محلی فاقد از هرگونه دید آمایشی و قربانی همه چنان مواردی محیط زیست است که امکانات آن ضایع می شود و آثار سوء آن پس از مدتی گریبان خود ما را می گیرد.