مصطفی میرسلیم نماینده مردم تهران جزو معدود نمایندگان مجلس یازدهم است که بنا به قانون انتخابات و شرایط سنی، نامزد انتخابات مجلس دوازدهم نشد و در مجلس بعد حضور ندارد. با او درباره عملکرد مجلس یازدهم و آرای انتخاباتی‌اش گفت‌وگو کردیم.

پس از چهار سال نمایندگی مردم تهران در مجلس کارنامه مجلس یازدهم و خودتان را چطور ارزیابی می‌کنید؟

بسم الله الرحمن الرحیم. منتخبان مجلس یازدهم اغلب افراد انقلابی‌اند ولی انسجام تشکیلاتی ندارند. لذا فراکسیون اکثریت در فعالیت‌های خود نتوانست موفق باشد و در نتیجه انتخاب هیئت رئیسه و برنامه‌های راهنما برای اقدامات مجلس، بر مبنای اصول انجام نگرفت و این امر مانع آن شد که به تمام اهدافی که به دنبال آن بودیم به طور کامل برسیم. ولی چون نیت‌ها، علی‌رغم مستقل بودن، رنگ ‌انقلابی داشت نتایج قابل قبولی، در مقایسه با مجالس قبلی، از نظر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و آموزشی و بهداشتی و اقتصادی به دست آمد، البته به صورت پراکنده که هرکدام به طور واقع‌بینانه قابل دفاع است. این جانب شخصاً راضی نیستم، چون می‌دیدم که چگونه با سازماندهی شایسته‌سالارانه این منتخبان و با مشورت منسجم خود آنها، می‌توانستیم نتایج قوی تری به دست آوریم ولی با کمال تأسف از آن محروم ماندیم. در این باره، مسئولیت هیئت رئیسه و رئیس را اصلاً نباید نادیده گرفت: با اینکه چندین بار علناً اعتراض شد ولی ترتیب اثری داده نشد و در نتیجه بسیاری از قابلیت ها و توانایی‌های مجلس یازدهم راکد ماند.

شخصاً با سمتی که در کمیسیون اصل نود به عنوان مسئول کارگروه نمایندگان وکارایی مجلس داشتم، همواره سعی کردم تا نقاط قوت و ضعف مجلس را استخراج کنم و برای تحول به هیئت رئیسه اطلاع دهم، ولی هیئت رئیسه آمادگی اصلاحات اساسی را نداشت و مجلس تقریباً با روزمرگی اداره شد و از تمام قابلیت‌های آن در جایگاه مناسبش استفاده نشد. به نظر من چنان استفاده هوشمندانه‌ای، تحولی بنیادین در مجلس و مناسباتش با سایر ارکان نظام پدید می‌آورد ولی این اصلاحات موکول خواهد شد به نمایندگان جدید و مجلس دوازدهم، ان شاءالله.

آیا موافق تعیین سقف ۷۵ سال برای نمایندگی بودید؟

وظایف نمایندگان در سه زمینه اصلی قانونگذاری و نظارت و شایسته‌گزینی، بسیار سنگین است و نماینده‌ای که متعهد به ایفای وظایفش باشد، غیر از نمایندگی نمی‌تواند کار دیگری داشته باشد و البته منع قانونی هم دارد. ایفای چنان تکلیف سنگینی، نیازمند حضور مستمر و فعال و مؤثر است و برای اغلب سالمندان معمولاً سنگین می‌نماید، ولذا تصمیم مجلس درباره بیشینه ۷۵ سال حکیمانه بود، هرچند برخی از افراد ممکن است استثنائاً بتوانند تا مدت ها پس از ۷۵ سالگی هم در مجلس به عنوان نماینده، مفید و مؤثر باشند.

فکر می‌کنید همچنان می‌توانستید در مجلس منشأ اثر باشید؟

آری

آیا قانون انتخابات مانع از حضور افراد باتجربه در مجلس نیست؟

خیر؛ البته کلاً حضور افراد باتجربه مهم است ولی فعالیت‌های مؤثر آنها اهمیت بیشتری دارد و هیئت رئیسه باید امکان چنان تأثیرگذاری را فراهم آورد.

پس از پایان دوره فعالیت کجا مشغول فعالیت خواهید شد؟

فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی خود که به دلیل نمایندگی مجلس متوقف شده ‌بود، ادامه خواهم داد تا مجموعه این تجارب برای بهره‌برداری بهینه، به نسل جوان منتقل شود.

آیا موافق حضور جریانی و حزبی نمایندگان در مجلس هستید، یا به افراد مستقل و مبتنی بر آشنایی و کارنامه عملکردی آنها رأی می‌دهید؟

مردم‌سالاری بدون تشکیلات به جایی نمی‌رسد. مردم برای ایفای وظایف خود در اداره امور کشور باید آموزش ببینند و تجربه کسب کنند و قابلیت‌های آنها شناسایی و ارزیابی شود و بدان منظور باید متشکل شوند و نام این تشکل سیاسی، حزب است. در حزب افراد داوطلب حضور پیدا می‌کنند و آموزش می‌بینند و قدرت تجزیه و تحلیل سیاسی می‌یابند و با حضور در جلسات مختلف حزبی، توانایی‌های آنها سنجیده می‌شود و بر مبنای همین شناخت، حزب درباره حضور آنها در انتخابات برای محقق ساختن اهداف مندرج در مرامنامه خود، با پشتیبانی لازم و بموقع، تصمیم‌گیری می‌کند و مسئولیت آن را هم در مقابل مردم می پذیرد. گزینش حزب سعی می‌کند تا افراد داوطلب را از مناطق مختلف شناسایی کند و پس از گذراندن مراحل آموزشی و تجربی، فهرستی از نامزدهای خود را به مردم پیشنهاد دهد. اما این روش که اخیراً باب شده و عده ای با نوعی فرماندهی، در ایام نزدیک به انتخابات، دوستان و هواخواهان خود را در فهرستی به مردم تحمیل می کنند، انحراف از کار مقبول حزبی است.

کار حزبی مانع حضور افراد مستقل نیست اما واقعیت این است که اداره کردن کشور با افرادی مستقل از هم که شناختی از یکدیگر ندارند و از اهداف و برنامه‌ها و منویات یکدیگر باخبر نیستند بسیار مشکل است و پیشرفت کشور را به عقب می‌اندازد و مدیریت مطالبات مردمی را مختل می کند و اجرای قوانین و بویژه برنامه‌های پنج‌ساله را مشکل می‌سازد، و یکی از مهم ترین دلایل شرائط کنونی حاکم بر ما و خیز برنداشتن برای پیشرفت جمهوری اسلامی هم همین سپردن مدیریت کشور به افراد مستقل و غیر تشکیلاتی است که صرف نظر از شایستگی‌های شخصی، ناگزیر پس از به دست گرفتن مسئولیت، از دوستان و آشنایان و چاکران خود استفاده می‌کنند و نه از شخصیت‌های سیاسی امتحان پس‌ داده و متشکل.
بسیاری از شخصیت‌های سیاسی امروز کشور چون آموزش حزبی ندیده‌اند ناآگاهانه تصوّر می‌کنند که در چهارچوب حزب کارایی‌شان کاهش می‌یابد. در حالی که برعکس، فعالیت حزبی مناسب و رسمی، مانع رشد خودکامگی‌ها و فرایندهای شبه استبدادی می شود.

آیا در رأی شما افراد اصولگرا و اصلاح‌طلب یا اعتدالگرا حضور خواهند داشت؟

من از ابتدا مخالف انتخاب فهرستی بوده‌ام و در مجلس یازدهم پیشنهاد تعریف حوزه‌های انتخاباتی تک نماینده را دادم که موجب شناخت رأی دهندگان و پاسخگویی منتخبان، و باعث اقتدار مردم‌سالاری می‌شد؛ اما گروهی که احساس می‌کردند با اجرای آن پیشنهاد ضرر می کنند مانع تصویب آن شدند. پس ناگزیر باید امروز، در تهران به سی نفر رأی بدهیم! من هم برای خود فهرستی تنظیم، کردم البته از میان ‌نامزدهای متمایل به اصولگرایی.

آیا موافق تعدد اصولگرایان هستید؟ از کدام فهرست حمایت می‌کنید؟

تعدد فهرست اصولگرایان نشان‌دهنده ضعف ساختارهای حزبی است و من با آن‌مخالفم: «اصول» مفهوم روشنی دارد و اصولگرایی با تعدد فهرست همخوانی ندارد و وضع کنونی ما نشان‌دهنده نوعی عقب‌ماندگی سیاسی است.

منبع: همشهری

لینک کوتاه : https://mirsalim.com/d9cC4

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *