سيد مصطفى ميرسليم– غدير به اندازه همه تاريخ اهميت دارد. موضوع غدير اعلام ولايت على بن ابى طالب عليه السلام است در سال دهم هجرت بعد از حجةالوداع. پيامبر اكرم قبل از آن سعى كرده بود موضوع را علنى كند ولى نتيجه قطعى نگرفته بود تا اين كه آيه ٦٧ سوره مائده نازل مى شود:

يَاأَيُّهَا الرَّسُـولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ و َإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ : اي پيامبر! آنچه را از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است ابلاغ كن، كه اگر نكني، رسالت او را نرساندهاي [پس بيمي از ابلاغ آن نداشته باش]، خدا تو را از [شرّ] مردمان حفظ خواهد كرد. مسلماً خدا قوم ناسپاس [=كافران] را به مقصد هدايت نميرساند.

در اين آيه ضرورت ابلاغ پيام و تضمين حفظ پيامبر از شرّ مردم صريح است.

نکته عبرت آمیز

پيامبر رسالت خود را، در اكمال دين و اتمام نعمت و اسلامى كه خدا از آن خشنود شده است، بهخوبى انجام داد و آنهايى كه در غدير حاضر بودند تبريك “من كنت مولاه فهذا على مولاه” را به حضرت على عليه السلام گفتند.

اما به اين نكته بايد براى عبرت گرفتن بهدقت توجه كنيم كه خداى عالم به پنهان و آشكار عالم، مى دانست كه اكثر امت اسلام ، پس از رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ، به پيام غدير جامه عمل نمى پوشانند، پس چرا با آن همه تأكيد بايستی موضوع ولايت در غدير مطرح مى شد؟ آيا آن پيام جنبه عاطفى و تشريفاتى داشت؟ آيا كسانى كه در سقيفه جمع شدند، غدير را فراموش كرده يا درست متوجه آن نشده بودند؟ آيا از آنچه در تاريخ اسلام، با ماجراى سقيفه رخ داد هيچ نتيجه اى نمى توان گرفت؟ آيا سرنوشت پيام غدير براى هميشه در ابهام ماند؟

پيام اصلى غدير

پيام اصلى غدير اين بود كه دوام اسلام مورد رضايت خدا در تضمين تكميل دين و اتمام نعمت است كه با نصب ولايت ، ميسر مى شد. پس اگر امت، در عمل بدان وقعى كه شايسته آن است ننهادند، متناسب با آن قدر ناشناسى، از مزاياى اكمال دين محروم مى مانند و نعمت دريافتى شان ناقص مى ماند و جلوه ديگرى از اسلام كه دربرگيرنده خشنودى الهى نيست ظاهر مى شود و غلبه مى كند. ريشه آن بىاعتنايى به پيام غدير به نفسانيات بر مى گشت؛ بعضى از اصحاب، پيامبر را در امور احكام شرعى ولى امر خود مى دانستند و براى خود در امور سياسى و اداره امور جامعه، قائل به اختيار بودند، طبيعى است كه پس از پيامبر موضوع ولايت سياسى اجتماعى را نخواهند در على متعين ببينند؛ پس بهراحتى به خود اجازه دادند پس از رحلت پيامبر به اجتهاد سياسى مبادرت ورزند و جالب اين است كه منافقى همچون ابوسفيان مدافع حق على مى شود تا از اوج گرفتن آن اختلاف به نفع خود سودجويى كند، و البته حضرت به او مجال و اجازه چنان كارى را نمى دهد. على عليه السلام احقاق حق ولايت را رها نكرد اما براى جلوگيرى از چندپارگى امت، وظيفه خود را در مدت ٢٥ سال پس از رحلت، سكوت تشخيص داد، سكوتى كه منافقى از تبار همان ابوسفيان براى استحكام بخشيدن به قدرت خود از آن كمال استفاده را كرد و بهويژه در دورانى كه على مى خواست انحرافات را برچيند، باعث شكل گيرى جاهلان متنسكى همچون خوارج شد. بعد ازخلافت على عليه السلام، ولايت فقط عملا در امامت تجلى يافت و مردم از ولايت اهل بيت براى اداره امور جامعه، كه در وصيت پيامبر اكرم بر آن تأكيد شده بود، محروم ماندند و راه براى انحراف از صراط مستقيم در صحنه سياسى اجتماعى بازشد. البته اهل بيت مطهر پيامبر (ائمه اطهار) براى دفاع از حقانيت ولايت در شرائط توأم با خفقان سياسى و ابهام عقيدتى و اشكال اجتماعى ، براى ايفاى وظيفه الهى خود كه برگرفته از پيام غدير بود از هيچ تلاشى فروگذار نكردند و شهادت آنها گواه بر تعهد خدايى آنها است؛ و درسى كه ما امروز پس از ١٤ قرن با توجه به ماجراى غدير مىگيريم منحصر نمى شود به واقعه اى كه در ١٨ ذيحجه سال دهم رخ داد كه البته فى نفسه بسيار مبارك و پر ارزش است.

پيامدها

با ماجراى غدير و پيامدهاى آن، خداى متعال به ما فهماند تا هوشيار باشيم غير از دشمنان خارجى كه دست برنمى دارند از هيچ توطئه اى با تفرقه افكنى عليه امت اسلام و ايجاد انحرافات اعتقادى در آيين اسلام و بى حرمتى به ساحت مقدس پيامبر عظيم الشأن اسلام، در داخل جوامع اسلامى نيز جريانى با سه شعبه جاه طلبى و نفاق و جهالت، ابزار دشمنان خارجى و باعث انحراف و تباهى در ميان امت اسلامى و مانع ابلاغ پيام ولايت و اتحاد مسلمانان و اقتدار و پيشرفت آنها مى شود. خدايا توفيق شناخت عمق پيام غدير را به ما ارزانى دار.

لینک کوتاه : https://mirsalim.com/YHiEl

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *