سیدمصطفی میرسلیم– پيشرفت يا بهتر بگويم توسعه يافتگى در امور دنيوى و اصلاح بنيادين مفاسد، و در نتيجه رسيدن به رفاه و آسايش در زمينههاى مادى ناشى از يك سلسله اقدامات منسجم و هماهنگ است در رده هاى فردى و اجتماعى كه جمعاً اخلاق ناميده مى شود. هيچ جامعه اى را نمىتوانيد پيدا كنيد كه بدون مراعات حدود آزاديها و بدون احترام به حقوق عمومی و با ارتكاب تجاوز و تعدى به ديگران و پايمال كردن ضعفا و بر مبناى ظلم و جور و ناهنجاريهاى اجتماعى ، به پيشرفت مادى دست يابد و آن پيشرفت دوام يابد. نه در صحنۀ تاريخ بشريت و نه در پهنۀ جغرافياى زمين چنان حالتى از پيشرفت قطعى و سعادت دنيوى ماندگار را سراغ نداريم. بنابراين در بى احترامى به قانون و در رواج بى بندوبارى ، به دنبال توسعه يافتگى و سعادت نباشيد و يقين داشته باشيد كه هر نوع خوشبختى و رشد مرهون قانونمدارى است.

آيا اخلاق و قانونمدارى به نظر شما لزوماً دربرگيرنده اعتقاد به قيامت است؟ در پاسخ باید گفت: نه لزوماً ؛ ولى مثلاً در آموزه هاى قرآنى، ما به سه زمينه برمى خوريم: ١- زمينۀ اعتقادى ٢- زمينۀ احكام ٣- زمينۀ اخلاق . اين سه زمينه هماهنگ اند و اگر جمعاً محترم شمرده شوند انسان را به كمال مى رسانند ولى اگر آنها را جداى از هم در نظر بگيريم و در جامعه اى مثلاً فقط موازين اخلاق قرآنى را رواج دهيم و مراعات كنيم، حتماً در دنيا خير و صلاح اجتماعى نصيبمان خواهد شد و در بهترين حالت آن، مردمى كه حقوق يكديگر را طبق موازين قرآنى مراعات مىكنند و به يكديگر احترام مى گذارند و دست به اجحاف و بى انصافى نمى زنند و گرفتار خدعه و نيرنگ و رشوه و زدوبند و انواع دزديها نمىشوند و به تقلب و تزوير و خيانت و دغل بازى آلوده نمى گردند و تمايلات نفسانى و شهوات خود را مهار مى كنند و با سعى و تلاش به رفع عيوب و برطرف كردن خرابيها و ضعفها و تبعيضها مى پردازند و به پشتوانۀ راهبردى مناسب به ساخت و سازهاى عمرانى و حفاظت از محيط زيست و صيانت از منابع طبيعى خود مى پردازند، تا موقعى كه به چنان نظام و نظمى پايبند باشند در اين دنيا روى سعادت خواهند ديد. همين امروز در برخى از كشورهاى غير مسلمان شاهد مراعات مقررات اخلاقى و احترام به حقوق يكديگريم و با جوامعى مواجهيم كه پيشرفته اند و دست كم سعادت دنيوى را بعضاً از آن خود كرده اند. ما جوامعى را مى بينيم كه مسلمان نيستند ولى در اجراى مقررات اخلاقى قرآنى از ما پيشى گرفتهاند و طبيعى است كه رفاه و آسايش دنيوى را نصيب خود كرده باشند. حضرت على عليه السلام مى فرمايد بهوش باشيد ديگران در عمل به قرآن بر شما پيشى نگيرند. اگر اقوامى در شرق و غرب عالم، بر ما در عمل به موازين اخلاق قرآنى پيشى بگيرند حتماً از مزاياى دنيوى آن برخوردار مى شوند ولو مسلمان نباشند و اگر ما آن موازين اخلاق قرآنى را در عمل محترم نشمريم و به آن بى اعتنا باشيم يا خداى ناكرده به آن پشت كنيم و بر خلاف آن رفتار نماييم حتماً ضربه مى خوريم و عقب مى مانيم ولو مؤكداً مدعى مسلمانى و تشيع باشيم.

مزيت ايمان به قيامت

در ايمان به قيامت قبل از اين كه آثار اخلاقى آن مطرح شود، اعتقاد به اصول به ميان مى آيد. در قرآن تمام آنچه در عمل براى هدايت بشر لازم است ذكر شده ولى اهل تقوى از مزاياى آن به طور كامل برخوردار مى شوند و اهل تقوى نيز در درجۀ اول با ايمانشان به عالم غيب يعنى اعتقاد به توحيد و وحى و معاد از ديگران تميز داده مى شوند. كسى كه پيرو كامل قرآن است نه فقط آيات اخلاقى را اجرا مى كند، چون يقين به غيب دارد، در نتيجۀ آن يقين، مجرى تمام احكامى است كه در قرآن براى سعادت دنيوى و اخروى بشر ذكر شده است. پس مسلمان حقيقى با عمل به قرآن تضمين كنندۀ سعادت دنيوى و فلاح اخروى خود مىشود يعنى مزيت اعتقاد به قيامت در رساندن انسان به كمال و در تحصيل عاقبت خير در دنيا و آخرت است؛ ولى آنها كه بدون اعتقاد به قيامت فقط به مراعات اخلاق فردى و اجتماعى مى پردازند، ممكن است به پيشرفت دنيوى برسند اما هيچ ضمانتى براى آسايش معنوى و فلاح اخروى آنها وجود ندارد لذا از نكات مهمى كه در بسيارى از جوامع ماديگراى توسعه يافتۀ امروز مشاهده مى شود احساس پوچى و غربت و تنگناى معنوى است و همين احساس، خردمندان آنها را به سمت آموزه هاى معنوى بويژه معنويت اسلامى كه در قرآن ، بدون هيچ تحريفى ، به بشريت هديه شده ، مى كشاند. بعلاوه بايد توجه داشت كه توسعه يافتگى به تنهايى دربرگيرندۀ پايدارى نيست يعنى ممكن است با گذر زمان گرفتار آفت شود و بشريت را به مصيبت مبتلا سازد همچون مصيبت جنگهاى جهانخوارانۀ صد سال اخير، يا ممكن است به تبعيض فاحش بين جوامع بشرى بيانجامد و در عين تحقق نوعى توسعه يافتگى در برخى كشورها، متقابلاً براثر اعمال سياستهاى طاغوتى و مستكبرانه، شاهد تضعيف و انحطاط اقوام ديگر و استثمار آنها به دست همان به رفاه رسيدگان باشيم و در نتيجۀ آن، ستم و نفرت و خشونت و تبعيض و بهره كشى، در مقياس جهانى شدت گيرد و اين واقعيتى است كه در گوشه و كنار اين كرۀ خاكى امروزه شاهد تلخيهاى آنيم.

زمينه های احكام

اعتقاد به خدا وقتى وارد قلب شد به ايمان تبديل مى شود و ماحصل ايمان قلبى ، اطاعت از خدا و پيامبر است ؛ در سايۀ پيوند با خدا ايمان تقويت و اطاعت كاملتر مى شود. پيوند با خدا و اطاعت از فرمان او فقط شعار نيست بلكه عمل صالح است و هر اقدام عملى و اصلاحى، آدابى دارد كه كليات آن به صورت احكام در قرآن آمده است؛ احكام عبادات؛ به غير از آن، كليات احكام اجتماعى يا معاملات با ديگران نيز در قرآن ذكر شده و نيز احكام خودسازى. در واقع درك معنويت قرآنى و روزى گرفتن از آن ، رموز و شيوه هايى دارد كه در ابعاد مختلف در مجموعۀ احكام قرآنى ذكر شده و جزئيات آن را همان گونه كه پيامبر فرموده است از خود او مى گيريم و او است كه صراط مستقيم را معرفى مى كند و به ما نشان مى دهد.

لینک کوتاه : https://mirsalim.com/VwPgU

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *