سیدمصطفی میرسلیم– آيات اول سوره مبارك بقره كوهى از دانش است : كتاب قرآن ، آن كتابى است كه معجزه يادگار دوران پيامبر اعظم است و در بزرگى و مجد و شفافيت بى نظير است و در هدايت مردم كتابى است بى بديل و در هدايت ويژه اهل تقوى و رساندن آنها به كمال ، مؤثرترين كلام است.

اهل تقوى مؤمنانى اند كه وجه تمايز بارزشان ايمان به غيب است. در تاريخ بشريت بوده اند و هستند كسانى كه اعتقاد به اصالت ماده داشتهاند و دارند يعنى به چيزهايى كه قابل ديدن و لمس كردن و درك كردن با ابزارهاى حسى اند و جز آن را منكرند. آنها مادى گرايند و براى ماده و عالم شهود اصالت قائلند و جز آن را خيال و وهم مى پندارند و چون نمى فهمند يا نمى خواهند بفهمند، انكار مى كنند. عده اى هم از ابناء بشر هستند كه غير از ماده به ماوراء آن اعتقاد دارند و وجود را در آنچه مشهود و محسوس است خلاصه نمى كنند و به عالم غيب ايمان دارند.

عالم غيب

در عالم غيب اول ايمان به خدا مطرح مى شود و وحدانيت او، سپس ايمان به وحى كه كلام هادى الهى است و فرستاده او و اين منجر مىشود به قبول اصل نبوت كه دربرگيرنده هدايت و وجود هاديان ارسال شده از جانب پروردگارند يعنى پيامبران، كه پيامشان همان وحى است و از عالم غيب نازل مى شود. سومين اصل، ايمان به قيامت است و قيامت همان روز رستاخيز است و نشور و برپايى محكمه عدل الهى براى رسيدگى به اعمال و پاداش و كيفر آن، در جهنم و دركات آن و در بهشت و درجات آن تبلور مى يابد و همه اينها به عالم غيب برمىگردد بهويژه زمان وقوع قيامت كه هيچ كس از آن خبر ندارد و علم آن فقط نزد خدا است.

نتائج ايمان به قيامت

برخى از نتائج اعتقاد به قيامت جنبه نظرى دارد مانند اعتقاد به عالم آخرت و در آخرت ، اصالت برقرارى عدل و رسيدگى قطعى و نهائى به تمام موارد ريز و درشت اختلافات و ظلمهايى كه در دنيا رخ داده است؛ همچنين از لحاظ نظرى اعتقاد به قيامت ايجاب مى كند ضرورت وجود پيشوايانى كه با حضورشان ، به مثابه اسوه و الگو و با راهنماييهايشان، حجت را بر بشريت در اين دنيا تمام مى كنند و اين مطلب بهنوعى بيان همان اصل امامت است.

آثار اعتقاد به قيامت

اما اعتقاد به قيامت عملا آثار بسيار مهمى دربردارد بهويژه كه نزد فردى كه قيامت را قبول دارد ، اعتقاد به پيامبر اكرم يعنى هشداردهنده نسبت به عالم آخرت و نيز وقوع قيامت، حتمى است و اعتقاد به نبوت نيز به طور فطرى نشأت گرفته از اعتقاد به خداى متعال يعنى برگزيننده و فرستنده پيامبران است و در نتيجه كسى كه ايمان به آخرت دارد حتما ايمان به پيامبر و ايمان به خداى واحد عزيز قهار دارد در حالى كه هستند كسانى كه خدا را قبول دارند ولى دل در گرو محبت پيامبران ندارند و به برپايى قيامت بى توجه اند و ايمانشان به خدا لزوما به ارادتشان نسبت به پيامبران و نيز پذيرش قيامت و عالم آخرت نينجاميده است.

از آثار بسيار اساسى اعتقاد به قيامت در دنيا لزوم آماده شدن براى آخرت است و در نتيجه پذيرش دنيا به صورت فرصتى براى توشه گرفتن براى آخرت ، فرصتى براى رسيدن به رشد و كمال و جايگاهى براى ارتقاء عملى به مقام خليفة اللهى در روى زمين كه مهد زندگى محدود و موقت و بى دوام دنيوى است. با اين بينش فردى كه مؤمن به آخرت و يقين دارنده به وقوع قيامت است ، در اين فرصت كوتاه اقامت در دنيا ، در صدد درك فرمانهاى الهى و اهتمام به اطاعت از آنها و نيز فهم منهيات و مراقبت براى اجتناب از آنها برمى آيد. چنان فردى دنيا و فرصتهاى آن را به بيهودگى سپرى نمى كند و آفرينش را عبث نمىپندارد و انسان را موجودى رها شده به حال خود تصور نمىنمايد. لاجرم سعى او بر اين است كه قانون الهى را با نهايت نظم محترم بشمرد و دستور الهى را كه پيامبر ابلاغ فرموده، تماما اطاعت كند و از هيچ حدى كه شارع تعيين كرده پافراتر ننهد و تجاوز ننمايد . بنابراين كسى كه به قيامت اعتقاد دارد همواره به ياد خدا است و مطيع رسول اعظم و نگران سرنوشت خود در سراى آخرت، چنان فردى قانونگريز نمى شود، لااباليگرى نمى كند و خود را به بى بند وبارى نمى سپرد و عمرش را به بطالت نمى گذراند.

موانع رستگاری جامعه

متقابلا اگر در جامعه اى قانونگريزى و بى نظمى و نفاق و ظلم و فساد و بى رحمى و تنبلى و دزدى و بى پروايى رواج يابد ، نشانه ضعف اعتقاد به آخرت يا بى اعتقادى به قيامت است. چنان جامعه اى رستگار نخواهد شد.

دليل از ياد بردن قيامت

چرا و چگونه جامعه اى قيامت را فراموش مى كند و اگر هم قيامت را قبول دارد، چرا ترتيب اثر به آن نمى دهد؟

پاسخ اين سؤال را در چند جمله مى توان خلاصه كرد:

هرچه دنيا در نظر انسان بزرگتر و مهمتر و زيباتر و فريباتر و ارجمندتر رخ بنمايد، آخرت ناچيزتر و حقيرتر جلوه گر مى شود تا آنجا كه آخرت كلا فراموش مى شود يا ناديده گرفته مى شود و اين خطر تشديد مى شود وقتى گروههاى مرجع كه چراغهاى روشنايى بخش جامعه اند در انزوا قرارگيرند و نتوانند الهام بخش جوانان شوند.

شیفتگان دنیا

كسانى كه شيفته دنيا مى شوند و تمام توان خود را براى دنيا و آباد كردن آن به منظور تأمين منافع مادى خود صرف مى كنند ، به پيشرفتهايى مادى متناسب با تلاش خود دست مى يابند. در دویست و پنجاه سال گذشته و بويژه پس از انقلاب صنعتى، جوامعى در اين مسير گام برداشتند و رشد مادى چشمگيرى به دست آوردند هرچند در بسيارى از موارد در اثر جهل و خودخواهى صدمات جبران ناپذيرى به كره زمين و استعدادهايش زدند ، زمينى كه مهد همه بشريت است و خدا آن را مأواى بنى آدم قرارداده است تا با مراعات حدود و بدون تجاوز به ناموس كره خاكى و در حالتى نزديك به تعادل، به رشدى پايدار نائل آيند. و بعلاوه همين كشورهاى پيشرفته به اتكاء همان قدرتى كه به دست آورده اند بر گرده بسيارى از جوامع ديگر سوار شده اند و به نام استعمار بر نيروى انسانى و منابع سرزمينى آنها مسلط شده و به نفع خود و با خويى استكبارى مصادره كرده اند. اين روش آنقدر اجحاف آميز بوده كه سردمداران آنها ناگزير شدند دستكم براى دوام سلطه گرى خودشان ، در شيوه برخورد با نيروى انسانى جهان سوم و در استخراج منابع اوليه سرزمينهاى آنها قائل به تعديل شوند و ضمن مداخله در سرنوشت آنها ، دست به صدقه دادن به اهالى كشورهاى عقب مانده بزنند تا مانع بيدارى و عصيانگرى يا حق طلبى آنها شوند.

شناسنامه دنیایی

دسته هايى از فريب خوردگان دنيا هم به اين حد راضى شده اند كه عمر خود را به بهايى اندك حراج كنند تا از لذائذ مادى برخوردار شوند و سرى در آخور اين دنيا داشته باشند ولى جز ارضاء اميال و شهوات خود مقصدى را دنبال نكنند و هدف وجود خود را همين خورد و خوراك و عيش و نوش بدانند و در آخر هم به بيهودگى رخت از دنيا بربندند. آنها حال كار كردن و زحمت كشيدن را هم ندارند و حتى حاضر نيستند براى آبادى دنياى خود مانند دسته اول زحمت بكشند و دسترنجى از خود نشان دهند؛ معمولا بااستعدادترين آنها به همان كشورهاى دسته اول مهاجرت مى كنند و در خدمت منويات سلطه گرانه آنها قرار مى گيرند با حفظ ظاهر خدمت به بشريت و اعتلاى علم و فناورى جهانى! اينها يا غافلند يا خود را به تغافل مى زنند و خوش ندارند بيدار شوند. شناسنامه آنها برگه حقوق و مزايا و انواع پاداشهاى آنها است.

دسته ديگرى از مردمند كه اسير چنگال استضعافند و در صدد نجات خودند ولى ياراى آن را ندارند كه اعتراضى كنند و مطالبه حقى بنمايند. آنها هم در نادانى و ناتوانى خود چشم حسرت به دسته دوم دوخته اند مگر مشمول ترحم آنها واقع شوند. آنها به‌تدريج خصوصيت هاى شريف انسانى را از دست مى دهند و چون فقط دنيا را مدّ نظر قرارداده اند به هلاكت مى افتند و نهايتاً در همين دنيا دفن مى شوند: خسر الدنيا و الاخرة.

عبور از دنيا

البته آخرت طلبى و رستگارى هم راهى جز عبور از دنيا ندارد و آنها كه در دنيا، نعم و بركات الهى را كنار مى زنند و يكسره مشغول ماوراء دنيا مى‌شوند و هيچ تلاشى براى آباد كردن دنيا و دفع مظالم و رفع فساد نمى كنند ، رتبه درخشانى كسب نمى كنند. دنيا را خداى متعال محل زندگى و كسب و كار و رشد و تعالى بشر قرارداده است با هدف نيل به امتيازات اخروى و نه فقط غرق شدن در دنيا و مواهب و بهره منديها و زينتها و لذائذ كوتاه مدت يا دون پايه آن. دنيا تنها ابزار كسب آخرت و بهترين ابزار آن است؛ دنيا محل تلاش و مبارزه خستگى ناپذير و داهيانه و قدرتمندانه براى كسب فضائل انسانى و برطرف نمودن تباهي‌ها و خدمت به همنوعان به منظور خروج آنها از غل و زنجيرهاى جهل و وابستگىهاى پست و اسارت‌بار و سرسپردگي‌هاى تحقيرآميز است.

غفلت از آخرت

خلاصه اين كه اغلب پليدي‌ها و كاستي‌ها و تبعيض‌ها و مفاسد و آلودگي‌ها و انحرافات اجتماعى و فرهنگى و ضايعات اخلاقى و عقب ماندگى از پيشرفتها يا فراموش كردن كرامت انسانى و در غلتيدن به مهلكه مادي‌گرايى، ناشى از غفلت از آخرت و از بعيد پنداشتن قيامت است ، قيامتى كه هيچ شكى در مورد وقوع آن نيست ؛ و دليل اين ضعف اعتقادى ، اسير شدن عده كثيرى از مردم در تأمين نيازهاى اوليه زندگى و ذلت و خوارى و فلاكت آنها و بى پناه ماندن از لحاظ مشاهده نمونه هاى اعلاى تقوى و زهد و قناعت و صبر و فداكارى، و متقابلا شيفتگى عده اندكى نسبت به ظواهر فريباى دنيا و غرق شدن در تكاثر و تفاخر و به لجن كشيده شدن در مفاسد و شهوترانى ها و نيز الگو شدن چهره‌هاى بى بند و بار و لا ابالى است .

لینک کوتاه : https://mirsalim.com/W3Tu4

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *